کار امروز را به فردا مسپار
سلامی گرم به روزای سرد پاییزی سلامی گرم به دلای گرم دوستای مهربونم که از یاد ما غافل نیستن و سلامی گرم به گرمی دهنده زندگیم یاغمورم
میگن کار امروز را به فردا مسپار اون و به من میگن با کلی مطلب جا مونده از چند هفته قبل
دوستان گلم من شاغل شدم و یاغمور بانو با عزیز (مادر شوهر اینجانب) میمونه و باید بگم افرین به دخترم که حتی کوچکترین اعتراضی رو هم به این شرایطش نمیکنه و هر روز با صورتی خندون من و راهی کارم میکنه
و اما امروز واجب دونستم که کمی که این وب و به روز کنم
گفته بودم که خونمون و تحویل گرفتیم و این روزا سخت درگیر چیدمان و کابینت بندی و ... اینا هستیم تا بعد عید اگه خدا بخواد بریم سر خونه زندگی خودمون و این عکس اولین زیارت یاغمور از اتاق خالیش هست که الان چیدیم و میشه گفت تقریبا چیدنش و نسبت به بقیه اتاقا تموم کردیم
و اینا عکس هایی از روزی هستن که رفته بودیم خونه انا تا خرت و پرتامونو ببریم خونه خودمون و تو شیطنت هات
لطفا به فاصله دستم توجه کنید
و روزی که روی صندلی گیر کرده بودی و فارسی میگفتی :مامان کمک کنید
و رفتن تو ساک(انعطاف بدن و ....)
این عکسم از روز تولدت هست که به دلم نشست و حیفم اومد نذارم
اولین بار 5 محرم بیرون رفتیم و تو با تعجب به همه چیز اطرافت خیره شده بودی
و اینم هادی خان مهمون هفته پیشمون