یاغموریاغمور، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 10 ماه و 5 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 38 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

یاغمور بانو

پست اختصاصی

1393/10/26 14:48
نویسنده : مامان یاغمور
352 بازدید
اشتراک گذاری

                                 15.gif

 

سلام امیدوارم دلتون همیشه شاد باشهبوس

این پست و اختصاص دادم به مامان جانممحبت چون:

قضیه از این قراره که از وقتی ما شاغل شدیم زحمت نگهداری از یاغمور بانو به عهده عزیزشون(مادر شوهرم)بود اما این اواخر یاغمور بانو خیلی بد خلقی میکرد و همش میگفت عزیز من و اذیت میکنه،میزنه و..... هر چند که من عمرا باور کنم هرچی باشه مادر شوهره درست اما در عین حال مادر بزرگ و میدونم که از گل کمتر به نوه اش نمیگه اما حس کردم کم کم حوصله یاغمور بانو تو خونه سر میره و دلش بیرون میخواد اما به خاطر شرایط مالی توان گذاشتن به مهد کودکم نداشتیم اما یک روز که انای(مامان اینجانب)یاغمور جان با من تماس گرفته بودن و گوشی منم خونه مونده بود یاغمور خانوم گوشی برمیداره و گریه و زاری که انا به خاله بگو بیاد پیش من ، نمیخوام با عزیز بمونم و خلاصه ناله های همیشگی و از اونجایی که انا جان تحت تاثیر قرار گرفته بودن ؛ به من میزنگن و میفرمایین"این بچه رو بزار مهد و شصت تومن برا شما پول نیست و و و ......"منم دیگه تحت تاثیر اعصبانیت انا قرار گرفتم و تصمیم گرفتم هر طور شده بابایی رو راضی کنم و یاغمور بانو رو بزارم مهد و این طور شد که مهد گذاشتن یاغمور جانم برا ما قریب به 300هزار تومان تا  اینجا فعلا برامون تموم شده

حالا چرا اختصاص دادم به مامانم    اهان   "مامان جان من تحت تاثیر حرف شما قرار گرفتم پس شما مسبب این قضیه بودین من حداقل نصف هزینه رو از شما دریافت میکنم والااااااخندونکخندونک"

و از اونجایی که میدونم خواهرهای عزیزم این مطلب میخونن پس بیزحمت پیغام من و هم به مادر جانم بگنراضی

پس تا خساراتمون و بگیریم فعلا بایدرسخوانبای بای

 

 

                                   http://zibasaz.niniweblog.com/

پسندها (3)

نظرات (0)