بیرون از چشم یاغمور!
فرشته کوچولو من شدیدا به بیرون رفتن عادت کردی بخصوص عصر ها از بس نق میزنی و
بهونه میاری خسته ام میکنی
چند روز پیش باز دلت هوای بیرون رفتن کرده بود و هم هوا ابری بود و هم من حوصله
لباس پوشیدن و بیرون رفتن نداشتم و برای اینکه باز با نق نقو کردنات خسته ام نکنی روی
صندلیت چندتا پتو مسافرتی و بالش گذاشتم تا بیرون و تماشا کنی
و اینم بیرون از خونه از چشم تو
فدات بشم که به اینم راضی بودی و چقدر ذوق میکردی اما خوب همین ذوق کردنات
باعث شد دلم طاقت نیاره و حاضر شدیم و بردمت بیرون
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی