خونه عمه
جمعه عصر اول رفتیم عیادت رضا کوچولو پسر پسر دایی مامان و بعد رفتیم خونه عمه رقیه عمه بابا و شام و اونجا بودیم وقتی رسیدیم تو خواب بودی و وقتی بیدار شدی اول کمی غریبی کردی و بعد کم کم روت باز شد و شد و شد و تا جایی که تابلویی که عکس پریسا دختر عمه بود رو شکوندی و شکر خدا چیزی برات نشد و فدای سرت یکی یدونم کلی بازی کردی و خیلی برات خوش گذشت تا جایی که دیگه به خونه اومدنت نمیومد ...
نویسنده :
مامان یاغمور
17:14