یاغموریاغمور، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

یاغمور بانو

گردش

1393/3/4 16:03
نویسنده : مامان یاغمور
830 بازدید
اشتراک گذاری

             http://sheklakveblag.blogfa.com/ پریسا دنیای شکلک ها

 

پنجشبه عصر عمو نادر زنگید و گفت حاضر بشید بیام دنبالتون بریم تسوج (خانواده زن عمو تسوج ساکنن) ما هم حاضر شدیم و رفتیم هوا شدید بارونی بود بطوری که دیگه تو صوفیان کم اوردیم و خواستیم تا بارون بند بیاد بریم خونه دختر عمو بابایی که تو صوفیان بودن همین که رفتیم تو شهر شدت بارون کمتر شد ما هم دوباره راهی شدیم شب 10:30 رسیدیم با  زن عمو شام پختیم و خوردیم بعد شام با برادر و خانواده برادر زن عمو هم اشنا شدیم واقعا فوق العاده خانواده گرم و صمیمی و مهمون نوازی بودن بعد نشستن و کلی صحبت و غیبت ساعت 2 شب خوابیدیم

جمعه 9 بیدار شدیم بعد صرف یک صبحانه کامل و لذیذ و حاضر کردن اسباب ناهار توسط زن داداش زن عمو رفتیم طرف کوه های تسوج و کمی گل تزیئنی و کهلیک اوتی یا همون کاکوتی کندیم و رفتیم به باغ بابای زن عمو تره کندیم و بعد رفتیم خونه و بعد ناهار رفتیم باغ بابای زن داداش زن عمو گوجه سبز کندیم و در کل اون روز روز برداشت محصول ما بود

خیلی خیلی خوش گدشت و حال و هوامون عوض شد درست یاغمورم به خاطر مریضیش خیلی نق میزد و گریه میکرد و خسته ام کرد اما حتی حال اونم تو این دو روز خیلی بهتر شد

و در پایان نا مردی که از مامان و بابای زن عمو ،داداش و زن دادش زن عمو و خانواده زن داداشش،و مهمتر از همه از عمونادر که زحمت کشیدن ما رو بردن و تو راه از ما پذیرایی کردن بی نهایت سپاس گذاریم

زن عمو جان تشکر از شما جداست چون پای درد دل مامان نشستی و با مامان کلی غیبت کردیخندونک

و اینم چند تا عکس از کوچولوهای ما:

 

یاغمور-فاطمه-ساغر(برادر زاده زن عمو)-علی

بازی تو حیاط خونه بابای زن عمو

باغ بابای زن داداش زن عمو

فاطمه خانوم

چند تا عکس از یاغمور بانو:

چند عکس از طبیعت تسوج:

رحمت خدا

به این کرم میگن مریم ننه یعنی اسمش اونه!!!

شکوفه درخت سنجد

از چیزهای کوچیکم میشه بزرگیه خدا رو دید

کهلیک اوتی

اونم داره تو اب پیکنیک میکنه!خوش باش

اینم جمجمه گوسفند اویزون کردن از درخت تا از چشم بد حفظ بشه

برداشت ما البته ما خیلی خجالت میکشیدیم دو تا عین اینم جاریم برد خونشونخندونک

 

پسندها (1)

نظرات (0)