یاغموریاغمور، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 26 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 32 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره

یاغمور بانو

گل گلدونم

1393/2/13 18:29
نویسنده : مامان یاغمور
226 بازدید
اشتراک گذاری

و اما هفته پیش

اوایل هفته خاله اینا خونه مون بودن و رفتیم عیادت دختر دایی من که تازه زایمان کرده بود

ودختر نازی به اسم ثنا  به دنیا اورده بود اواسطش رفتیم با بابایی گردش و بعد غذا خوری

و اواخرش تولدم بود و با انا اینا رفتیم پارک ائل گولی

گلم بدم میاد از اینکه وبت و اینجوری بی روح و خیلی مختصر  و مفید مینویسم متاسفانه

این چند روز سخت درگیر اماده شدن برا کنکورم میدونم که همیشه میگم اما باز بگم به

خاطر دسترسی نداشتن دائمی به اینترنت و به خاطر اینکه دوست دارم تمام لحظات شیرین

زندگیمون و ثبت کنم مجبورا یک مدتی اینجوریه اما کم مونده خیلی کم تا انشاا...بریم خونه

خودمون اون موقع دسترسی به اینترنت دائمی میشه و منم آن به آنت و ثبت میکنم انشاا...

غذا خوری و تو اولین بارته که روی یک صندلی نشستی که قدت هم به میز میرسه و میتونه کامل شلوغی کنی و به همه چیز دید بزنی

گ

گ

و اینم یک عکس از روزهایی که خاله اینا خونه ما بودن

ک

گ

ثنا کوچولوقلب

گ

دخملم در بیرون

گ

گ

پارک ائل گولی و کیکم(عشقم با رویا هماهنگی کرده بودن رویا گفت من با ساسان صحبت کردم و اخر هفته هست و فردا نمیره سر کار بیایین بریم ائل گولی منم اصلا حالش و نداشتم  اما مجبورا رفتم و چه خوب که رفتم دست عشقم یک کیک گنده ..... این 2 مین بار بود که تولدم و تو ائل گولی میگرفتیم دست همه دست اند کاران درد نکنه بخصوص عشقم , مامانم)قلب

گ

گ

گ

و اینم اخرین روز هفته که از ساعت 5 عصر تا 1 شب بیرون بودیم و هر موقع میگفتیم

یاغمور گداخ ائوه(بریم خونه) میگفت یو اوووووووخ(نه)و اخر سر هم تو ماشین خوابش برد و

تا خود صبح خوابیده بود

س

گ

گ

گ

گ

گ

اونی که دستته چیزی شبیه شیطونکه که چراغشم روشن میشه خاله رویا برات خریده و

عینکم انایی راستی اونجا سویلی نگو بلا بگو رو هم دیدیم خیلی با نمکتر از چیزیه که تو

عکسها دیده میشه خدا از چشم بد حفظش کنه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)